سارا جهانیسارا جهانی، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه سن داره

سارا مامان بابا

شکوفه های گیلاس

هر سال در چنین روزهای کشورهای شرق آسیا جشنی به عنوان جشن شکوفه های گیلاس دارند که عکسهای این جشن زیبا رو می شه توی اینترنت دید و یا گاهی خبری از اون خوند.توی سال های اخیر جشن لاله توی جاده کرج به چالوس درروستای گرماب منطقه گچسر برگزار می شه. ولی فکر نمی کنم جشنی برای شکوفه های گیلاس داشته باشند چیزی که امید به زندگی رو با دیدنش زیاد می کنه.ما توی پاییز سری به فشم و منطقه آهاررفته بودیم و زیبایی های اون هنوز توی ذهن ما بود.روز جمعه ای تصمیم گرفتم سری به اون منطقه بزنیم چون فکر می کردیم درخت های گیلاس اون منطقه الان باید شکوفه کرده باشه.به همین دلیل یه لباس خوشکل تن سارا کردیم  و بقول خودش عروسش کردیم و راهی شدیم و متاسفانه به علت ترافیک نتون...
13 تير 1390

گنجشکک اشی مشی

باباجونی سارا به دلیل اینکه ما نتونسته بودیم شمال بریم به دیدن سارا اومد و سارا از این موضوع خوشحال بود و چش خاله هاش رو درآورد، ولی متاسفانه از روز دوم بیمار شد و هفته ای رو سارا به علت یه تب ویروسی به شدت مریض شد و دقیقا یک هفته هرشب تب کرد و مامان و باباش رو بیدار نگه داشت تب های سنگینش باعث شد دو بار اونو دکتر ببریم به عبارتی ما کل هفته مرخصی گرفتیم و به نوبت مواظب سارا بودیم تا اینکه حالش خوب شد و متاسفانه کلی وزن کم کرد و کلی هم لوس شد.در این روز های که سارای ما مریض بود اون یکی باباجونی سارا نیز به دلیل بیماری چشمم به تهران اومده بود و به کمک عمو مهدی به درمان خودش می پرداخت.البته اخر هفته همه چیز خوب شد و هم پدر من به لاهیجان برگشت ...
13 تير 1390

کلاس زبان

چند روزی هست که سارای ما توی مهد کودک به کلاس زبان می ره و کلماتی رو یاد گرفته و تکرار می کنه و مثلا یاد گرفته که به ماشین می گن car یا سلام کردن حالت چطوره ،من خوبم و همچنین اسمش رو به زبان انگلیسی می گه.دیروز از مهد گفتند که باید براش کتاب بخرید که متاسفانه خود مهد کتابش رو تموم کرده بود و باید به سراغ کتابخونه ها  می رفتیم.حدود ساعت ۷بعد از ظهر برای خرید به نزدیک ترین کتابخونه توی خیابان شریعتی رفتیم که موجود نداشت و آدرس جای دیگه رو داد واون هم نداشت و این داستان ادامه داشت تا به انتهای شریعتی رسیدیم ولی هنوز سارا با اشتیاق و عجله از ماشین پیاده می شد و به کتابفروشی می رفت و درحالی که می گفت اینجا هم نداشت بر می گشت .تا اینکه روبروی پار...
13 تير 1390

اعتصاب غذا

بعد از حدودسه هفته تعطیلات نوروزی و پیش نوروزی بلاخره روز ۱۴ فروردین سارا به مهد رفت و همانطور که انتظار داشتیم زیاد از این موضوع راضی نبود.سارا هنگام ورود به مهد با مربی جدیدش که با بازنشستگی مربی قبلی به جای ایشان اومده بود برخورد خوبی نداشت.گریه اولین عکس العمل سارا بود و اینکه نمی خواست از مامانی دور بشه.ولی هرگز فکر نمی کردیم که سارای من که با همه به راحتی ارتباط برقرار می کنه دست به اعتصاب غذا بزنه و تا ظهر به جز شیر چیزی نخوره و جالب اینکه حتی اجازه نداد لباسهاش رو عوض کنند.سارای من به طوری گرسنه بود که با سوار ماشین شدن شروع به خوردن شیر و اب میوه و بیسکویت کرد و در خونه یک بشقاب کامل سوپ رو خورد.ما خیلی نگران این وضعیت بودیم ولی فک...
13 تير 1390

عکس های سارا

امروز می خوام چند تا عکس از سارا براتون بذارم .البته این عکسهای برای زمانهای مختلف هستش و سارای ما هنگام عکس گرفتن زیاد توجه نداره.این باعث میشه به سختی بتونیم یه عکس در حالت خوب ازش بگیریم.   سارا توی خونه با گل سر هاش سارا توی سوخته کوه (محله مادری سارا توی لاهیجان) سارا و باباش توی مسیر پیست اسکی دیزین   سارا با دوچرخه هدیه ای از باباجونی سارا سوار بر تله کابین(تله تافین) شهرستان لاهیجان سارا توی آرامگاه استاد خیام در حال بازی (مرداد ۸۹)   ...
13 تير 1390
1